واقعیتهایی در زندگی برایمان پیش آمده که نتیجه عمل گذشته مان را مشخص نموده و تلخی درک بعض از نتایج تا اعماق وجودمان رسوخ میکند و از آن بدتر اینکه این خود ما نیستیم که با عقل و درایت مان موضوع را درک کرده باشیم ، بلکه جبر محیط و واقعیتهایی که در کنترل ما نبوده ما را به آن سطح از درک و فهم یک موضوع برساند و آنگاه حسرت گذشته میخوریم و سرمایه از دست رفته و اینکه چرا خودمان زودتر از این به فکرمان نرسید و هزار فکر و حسرت دیگر، ....
وای از آن روزیکه چشمانمان تیز میشود، آنهم چه تیزی، اما خودمان در تیزبینی آن نقشی نداریم بلکه این مرگ است که چشمانمان را باز میکند